Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin;} خويشاوندي: مبنايي بر ردهبندي
همه جانداران در طي تكامل، از نيايي باستاني مشتق شدهاند. بهاينترتيب همه آنها خويشاوند همديگرند. درست است كه همه جانداران خويشاوند هم هستند اما برخي از آنها خويشاوندي نزديكتري با هم دارند؛ يعني از زماني كه از نياي مشتركشان جدا شدهاند زمان كمتري ميگذرد. اما ما چطور بهاين موضوع پيميبريم؟پاسخ در شباهتهاي ميان موجودات زنده نهفته است: هرچقدر شباهت ميان دو موجود بيشتر باشد آن دو موجود، خويشاوندي نزديكتري با هم دارند. البته درك اين موضوع نكات و پيچيدگيهاي خاصي دارد كه به برخي از آنها اشارهميكنيم.
شباهتهاي ميان جانداران: بحث فلسفي اما كاربردي!
گفتيم كه براي تخمين خويشاوندي جانداران به شباهتهاي آنها نگاه ميكنيم. اما آيا «هر» شباهتي دليل بر خويشاوندي نزديك دو موجود زنده است؟ «پا» اندامي است كه در مهرهداران خشكيزي و نيز حشرات براي حركت به كار ميرود. بر اين اساس، مهرهداران خشكيزي كه پا دارند، بايد بيشتر به حشرات شبيه باشند نه ماهيها!اما در حقيقت اينطور نيست! مسلم است كه همه مهرهداران خويشاوندي نزديكتري با يكديگر دارند تا با بندپايان. پس تكليف وجود «پا» در مهرهداران خشكيزي و حشرات چه ميشود؟ با اندكي دقت خواهيم ديد كه «پا»ي حشرات و مهرهداران، ساختارهايي بسيار متفاوت دارند: منشأ جنيني اين دو اندام؛ ژنهايي كه مسؤول شكلدهي به آنها هستند و آناتومي آنها بههيچوجه شبيه نيست. مثلا پاي حشرات داراي اسكلت خارجي و ماهيچههاي داخلي است، در حالي كه پاي مهرهداران داراي اسكلت داخلي و ماهيچههايي است كه روي استخوان سوار شدهاند. بنابراين دانشمندان ميگويند اين دو اندام «منشأ تكاملي يكسان» ندارند: يعني نياي مشترك مهرهداران و حشرات، «پا» نداشته است و هر كدام از اين دو گروه در مسير تكامل خود جداگانه داراي پا شدهاند. پس نخستين شرط براي اينكه شباهت ميان موجودات، مبناي خويشاوندي و ردهبندي آنها قرار گيرد، اين است كه آن شباهت از نياي مشترك آنها به ارث رسيده باشد. اما اين تنها شرط ما براي تشخيص درست شباهتهاي ميان جانداران نيست.
فرضكنيم قصد داريم خويشاوندي ميان قورباغه ، ماهي حوض و مارمولك را مقايسه كنيم: خويشاوندي قورباغه ماهي و مارمولك براي ما روشن است و اين يعني زماني پيشتر، موجودي زندگي ميكرده كه نياي هر سه تاي آنها بوده است؛ زيرا ويژگيهايي ميان هر سه تاي آنها مشترك است: داشتن اسكلت و دستگاههاي بسيار مشابه، نشاندهنده اين خويشاوندي است. در عينحال قورباغه شباهتهايي ويژه به ماهي حوض و نيز شباهتهايي ويژه به مارمولك دارد: قورباغه و ماهي حوض در آب تخمريزي و توليدمثل ميكنند، بهعلاوه نوزاد قورباغه مثل ماهيها درون آب زندگي ميكند و ساختار بدنش هم مثل ماهيهاست. اما قورباغه پس از بلوغ به خشكي ميآيد و مثل مارمولك در خشكي زندگي ميكند و نفس ميكشد. تكليف چيست؟ آيا قورباغه خويشاوند نزديك ماهيهاست؟
اگر قورباغه و مارمولك بههم نزديكتر باشند، ويژگيهاي مشترك آنها «جديدتر» هستند و برعكس، اگر قورباغه و ماهي به هم نزديكتر باشند – يعني نياي مشترك جديدتري داشتهباشند- ويژگيهاي مشترك آنها كه لابد از اين نياي مشترك جديدتر به ارث رسيده هم بايد جديدتر باشد. كدام ويژگيهاي مشترك جديدترند؟ تنفس در آب، يا تنفس در خشكي؟ مسلما تنفس در خشكي جديدتر است. بنابراين قورباغه و مارمولك يك نياي مشترك جديدتر داشتهاند و خويشاوندي نزيكتري با هم دارند. شباهتهاي ميان قورباغه و ماهي (تنفس در آبها...) بازمانده از گذشتهاي دورتر است و نياكان دور مارمولكها نيز داراي اين ويژگيها بودهاند؛ در حقيقت جنين مارمولك و بقيه مهرهداران خشكيزي تمام ويژگيهاي يك ماهي را موقتا نشانميدهد، مثلا شكاف آبششي پيدا ميكند، منتها اين شكاف آبششي به حنجره تبديلميشود. اما شباهتهاي ميان قورباغه و مارمولك جديد هستند و در نياي مشترك قورباغه و مارمولك ظاهر شدهاند. دانشمندان در ردهبندي تنها به شباهتهايي از همين نوع اخير توجه نشان ميدهند: تنها ويژگيهايي كه در جديدترين نياي مشترك دو موجود ظاهر شدهاند، به عنوان «شباهت» آنها شمرده ميشوند.
اكنون شما را با يك پرسش بزرگ تنها ميگذاريم: تمساح، مارمولك و كبوتر هر سه مهرهداراني خشكيزي هستند. مارمولك و تمساح خونسردند، پر ندارند و چهارپا هستند. از طرف ديگر تمساح و كبوتر، داراي قلب چهارحفرهاي هستند و پاهايشان زير بدنشان قرار ميگيرد نه كنار بدنشان. بهنظر شما تمساح به مارمولك شبيهتر و نزديكتر است يا به كبوتر
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط:
برچسبها: